{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
هرگاه صدای جدیدی سلامم میکند تپش قلب میگیرم دیگر کشش خداحافظی ندارم منو ببخش که جواب سلامت را نمیدهم.......
داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که فکر میکردم به تمدن رسیده ام !
خداوندا با من کلامی بگو..... هرچند کوتاه..... وشایدهم با زبان دل.... دیگرلحن و کلام این مردم برایم غریب است....
پیدا کردن کسی که بهت بگه دوسِت دارم سخت نیست . . . پیدا کردن کسی که گند نزنه به اعصابت سخته
از مردن نمیترسم؛من از این میترسم که آدم های این دنیا... آنجا هم باشند!
حس اون سیگاری رو دارم که همه جا صحبت از ترکشه!!!
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست.... سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است...
آخر نفهميدم سنگ واسه پا لنگه يا سيب سرخ واسه دسته چلاقه
ای کاش کوه به کوه می رسید ولی آدم به آدم نه دیدن دوباره قیافه بعضیا درد و تازه میکنه
گوسفندی بر جنازه گرگی می گریست که اینک.. با این همه زندگی چه کنم ؟؟
همچون شیشه شکستم،آسان بود..ولی دیگر به من دست نزن!!زخمیت خواهم کرد..
دروغ آیین اربابان و بردگان و حقیقت خدای انسانهای آزاد است
مرا به کعبه چه حاجت است!! طواف میکنم مادری را که لمس دستانش هم وضو میخواهد..!
وای شما دل اگر به عشق نسپارید گر به ثریا رسید هیچ نیرزید عشق بورزید دوست بدارید "نیما یوشیج"
"نمی خواهم بمیرم" اگر زشت و اگر زیبا اگر دون و اگر والا من این دنیلی فانی را هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم... "نیما یوشیج"
پیاده می رفتم نگاه شعله ورم بود واشک چشم ترم نگارخانه ی عمر گذشتی در نظرم... چه دره های عمیقی نمی توان پل بست؟ به لحظه های گریزان نمی توان پیوست؟
هرگاه صدای جدیدی سلامم میکند تپش قلب میگیرم دیگر کشش خداحافظی ندارم منو ببخش که جواب سلامت را نمیدهم.......
داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که فکر میکردم به تمدن رسیده ام !
خداوندا با من کلامی بگو..... هرچند کوتاه..... وشایدهم با زبان دل.... دیگرلحن و کلام این مردم برایم غریب است....
پیدا کردن کسی که بهت بگه دوسِت دارم سخت نیست . . . پیدا کردن کسی که گند نزنه به اعصابت سخته
از مردن نمیترسم؛من از این میترسم که آدم های این دنیا... آنجا هم باشند!
حس اون سیگاری رو دارم که همه جا صحبت از ترکشه!!!
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست.... سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است...
آخر نفهميدم سنگ واسه پا لنگه يا سيب سرخ واسه دسته چلاقه
ای کاش کوه به کوه می رسید ولی آدم به آدم نه دیدن دوباره قیافه بعضیا درد و تازه میکنه
گوسفندی بر جنازه گرگی می گریست که اینک.. با این همه زندگی چه کنم ؟؟
همچون شیشه شکستم،آسان بود..ولی دیگر به من دست نزن!!زخمیت خواهم کرد..
دروغ آیین اربابان و بردگان و حقیقت خدای انسانهای آزاد است
مرا به کعبه چه حاجت است!! طواف میکنم مادری را که لمس دستانش هم وضو میخواهد..!
وای شما دل اگر به عشق نسپارید گر به ثریا رسید هیچ نیرزید عشق بورزید دوست بدارید "نیما یوشیج"
"نمی خواهم بمیرم" اگر زشت و اگر زیبا اگر دون و اگر والا من این دنیلی فانی را هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم... "نیما یوشیج"
پیاده می رفتم نگاه شعله ورم بود واشک چشم ترم نگارخانه ی عمر گذشتی در نظرم... چه دره های عمیقی نمی توان پل بست؟ به لحظه های گریزان نمی توان پیوست؟
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}